Notice: Constant html_javascript_convert_error_invvar already defined in /home/davtal/domains/davtalabin.com/public_html/modules/mod_typewriterticker/mod_typewriterticker.php on line 342
سه شنبه, 04 اردیبهشت 1403

معرفی داوطلبان انتخابات

داوطلبان انتخابات مجلس و شوراها.

   اخبار انتخابات : آرشیو اخبار
صالحی امیری : به خاطر منافع کشور سکوت کردم/ناگفته ها را بگویم بدجوری ضرر می کنند. مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
جمعه, 22 آذر 1392 ساعت 02:35 بازدیدها:1818 مرتبه

به خاطر منافع کشور سکوت کردم/ ناگفته ها را بگویم بدجور ضرر می کنند.
آقایان! احمدی نژاد و مشایی ماحصل تفکرات امثال شما بودند. جای آنکه بابت این رفتار و این تفکرات از مردم عذرخواهی کنند به من انگ می زنند که مانند مشایی هستم؟این یک تکنیک سوخته است که فرار رو به جلو نام دارد. 
نگاهم کرد و گفت : کلمه به کلمه اش را بنویس و گفت و گفت و گفت...جز صدای خش خش خودکار روی کاغذ و صدای آرام و یکنواختش هیچ صدایی نمی آمد.

می گفت و من می نوشتم و ال به الی حرف های داغش نگاهی می کرد به دو نفر دیگری که سرشان داخل پوشه هایی بود که او به عنوان مدرک همراه آورده بود و فضولی من را با دیدن مهر محرمانه روی صفحه اول بسیار تحریک کرده بود. حرف ها داغ و داغ و داغ تر می شد و همزمان سرعت گفتار تندتر و تندتر و تندتر...

حاصل یک ساعت و نیم مصاحبه داغ با مردی که در مجلس شورای اسلامی عمیقا و به معنای واقعی کلمه به رگبار افترا بسته شد را هم اکنون می خوانید...آنجای این مصاحبه را دوست دارم که پرسیدیم : چرا پشت تریبون جوابشان را ندادید؟چرا شما هم  مثل خودشان خرابشان نکردید؟

جوابش یک جورهایی مرا برد به پادشاهی بهشت ریدلی اسکات و پاسخ صالح الدین ایوبی به فرمانده محافظان بیت المقدس :

چون من مثل آنها نیستم!

مصاحبه ای که در حال خواندن مقدمه اش هستید حاصل یک ساعت و نیم کلنجار رفتن ما با سید رضا صالحی امیری است.مردی که در جریان گرفتن رای اعتماد از مجلس مورد آماج اتهاماتی قرار گرفت که مدارک برائتش از آنها را از قبل به نمایندگان معترض انتقال داده بود...او نه آن جا برای پاسخ دادن به این اتهامات تلاش کرد و نه اینجا...بیشتر از آنکه بخواهد به این قضیه بپردازد دوست داشت برود به وادی فرهنگ و بخش مورد عالقه اش قومیت ها که در موردش تخصص فراوان دارد.

صالحی امیری از لزوم تغییر پوسته فرهنگ در بخش ورزش حرف می زد و من یاد مصاحبه با سلطانی فر می افتادم که تاکید داشت اشتراکات فکری فراوانی با صالحی امیری داشته..این شما و این هم حرف هایی که در طول 90 دقیقه بر زبان آمد.

طبیعي است آنچه گفته اند نظرات خود ایشان است و لزوما نفیًا اثباتا نميتواند موضع نشریه باشد.از همین رو فرصت پاسخگویي و یا نقد براي دیگران محفوظ است.

* من معمولا سوال اولم را از آدم هایی که خوب نمی شناسمشان اینطوری طرح می کنم که یخشان آب شود.
 
می خندد من آنقدرها هم که فکر می کنید سرد یا خشک  نیستم.بپرسید.
 
*آقای صالحی امیری انتظار دارید این مصاحبه با چه  سوالی شروع شود؟اولین سوالی که فکر می کنید در  آغاز این مصاحبه باید از شما پرسیده شود کدام است؟

سکوت...سکوت طولانی....فکر کردن طولانی...انتظار این یکی  را نداشت..چیزی نزدیک یک دقیقه کامل فکر می کند) توی  ذهنم این بود که اگر بروید داخل فضای...(نظرش را تغییر می  دهد) اولین سوال را با این آغاز کنید که نقشه راه مطلوب و  استراتژی مطلوب آینده ورزش و جوانان چه خواهد بود.این  سوال با مجله شما هم سازگاری دارد.
 
*ببخشید اما برای من و احتمالا خوانندگان این سوال  شما مطلوب نیست.این قرار است یک مصاحبه خیلی  سنگین درباره فرهنگ و ورزش باشد آن هم از بالا و به  صورت کلان.چنین سوال سنگینی درست اول مصاحبه  مثل یک مشت می خورد توی ذوق خواننده و کسی هم  نمی خواندش!من دوست دارم سوال اول آتشین و خون  چکان باشد(لبخند خفیفی می زند) مثال درباره مجلس..درباره رای نیاوردنتان و حرف ها و  حدیث ها...ایا واقعا آنقدر که در مجلس می گفتند شما  آدم بدی هستید؟

نمی خواهم جواب بدهم...چه دردی از درد مردم یا درد ورزش  دوا می کند؟ورزش ما امروز بیش از آن که نیاز داشته باشد به  یک نام و دانستن درباره اش ، به یک مدیر استراتژیک نیاز دارد  که حداقل چهار بعد را همزمان در نگرش خودش داشته باشد. یعنی چهار بعدی بیندیشد... ویژگی اول درک لازم تحولات فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و جهانی ویژگی دوم رویکرد استراتژیک به پدیده ها به معنای آنکه  رویکرد جامعه نگر ،کل نگر ، همه جانبه نگر و آینده نگر ویژگی سوم توانایی بکار گیری همه زمینه های ورزش برای تحول  در این حوزه اعم از ظرفیت های درونی ورزش ودرونی ملی. ویژگی چهارم امکان طراحی و برنامه ریزی و تحول در حوزه جوانان اینها خصلت هایی است که ورزش و جوانان در وزیرش نیاز دارد.
 
*اجازه دهید برگردیم سراغ ماجرای مجلس و از اول  قصه جلو برویم.در کارگروه ورزش اسم چند نامزد نهایی  شد که اسم شما بینشان نبود؟چرا آقای روحانی بعد از  رای نیاوردن آقای سلطانی فر سراغ شما آمدند؟

ببینید به اعتقاد رییس جمهور ورزش بیش از آنکه دچار و درگیر  مشکالت تکنیکی باشد مشکالت مدیریتی و استراتژیک دارد. مدیر ورزشی می تواند از ظرفیت های تخصصی ورزشی نهایت  استفاده راببرد اما با بخش جوانان چه کنیم؟شما بخش جوانان  را از ورزش مستقل نبینید.حوزه تخصصی من بخش جوانان و  فرهنگی است.برای بخش جوانان برنامه بسیار مشخصی داشتم. در بخش ورزش هم البته بدون نیت و برنامه نبودم بلکه می  خواستم بزرگترین تحول را ایجاد کنم.یک تحول فرهنگی در  نظام جامع ورزش و استفاده حداکثری از ظرفیت و تجربه افراد  صاحب نام یا به تعبیری ژنرال ها در این حوزه.همین کار را هم  البته انجام دادم.
 
 
*یعنی شکل مدیریت امروزین ورزش ما که بیشتر یک  نوع مدیریت فردی است را تغییر می دادید؟

صددرصد.این مدیریت فردی را در هیچ جای دنیا نمی بینید. دیگر این روش ها پاسخگوی نیاز ها نیست.ما مدیریت  خردجمعی را در نظر گرفتیم.جمعی از مدیران برای تحقق  اهداف حرکت می کنند و یک نفر هم سرلیست می شود.این  مدیریت جمعی است.شما که نمی توانید کسی را پیدا کنید  که همزمان هم از 50 رشته ورزشی سر دربیاورد،هم مسائل  جوانان و فرهنگی را بداند ، هم تخصص مدیریتی داشته باشد  ، هم ارتباطات دولتی خوب برای جذب منابع مالی داشته باشد  و هم با نهاد های عمومی و مدنی و کمیته المیپک ارتباط داشته  باشد.به زبان ساده تر نداریم همچین کسی را! منطق مدیریت  در دنیای مدرن مبتنی بر خرد جمعی و استفاده از همه ظرفیت  های موجود است. کاری که من شروع کردم هم اصال کار فردی نبود.

*یعنی شما در عمل هم نشان دادید به مدیریت جمعی  اعتقاد دارید؟

البته.در بدو کارم با نزدیک به دویست نفر از صاحبنظران حوزه  ورزش و جوانان جلسه گذاشتم و فقط هم به حرف هایشان  گوش سپردم.یکی همین آقاي شعبانی.برای جلب آرای  اندیشمندان از تکنیک دلفی استفاده کردیم که یک تکنیک  علمی است و از آن برای اخذ نظرات نخبگان بهره بردیم.از اساتید  خواستیم تا بهترین فرد را برای مدیریت این حوزه نام ببرند  .شاخص های ما تخصص ، تعهد و مقبولیت بود که صاحب نظران  هم آنرا لحاظ کردند.فهرستی از بالاترین آرا تنظیم کردیم و هر  کس بالاترین رای آورد را به همکاری دعوت کردیم.مثال آقایان  نصرا.. سجادی یا رسول خادم در حوزه ورزش قهرمانی باالترین  آرا را داشتند یا بعد این دو آقای کیومرث هاشمی.همین طور  آقای داورزنی...از همه دعوت به کار کردم.رسول خادم مشاور  عالی شد ، کیومرث هاشمی در حوزه فرهنگی کمک کرد.در  ورزش همگانی آقای خسروی وفا و دکتر محمد حسین رضوی  بیشترین رای ها را داشتند.در حوزه فرهنگی چند نفر شناسایی  شدند که ظرفیت های فرهنگی شان قابل قبول و قابل توجه  بود.از این منظر منطق مدیریتی بنده مبتنی بر خرد جمعی ،  مدیریت مشارکتی ، نگاه استراتژیک ، پرهیز از حاشیه ها ، پرهیز  از سیاست زدگی و رفتار سیاسی در وزارت ورزش ، عدالت نگری  ، ایجاد ارتباطات ، پرهیز از تنش ، اخالق محوری ، گسترش  فرهنگ در همه ابعاد و اضالع و اجزای وزارت ورزش و جوانان ،  عدم یکسو نگری در حوزه ورزش و توجه به همه حوزه ها ، جلب  و جذب امکانات برای حل چالش های مالی مجموعه ورزش ،  واگذاری حداکثر امور ورزش به جامعه ورزش ، مردمی سازی و  مدنی سازی ورزش ، کاهش سطح مداخله وزارت ورزش در امور  فدراسیون ها و در کل حوزه های ورزش ، واگذاری ورزشگاه ها  به بخش های عمومی ، تعاونی ، قهرمانان ، هیات های ورزشی و  هیات امنای ورزش در شهر ها ، واگذاری باشگاه ها و ...بود. این موارد نکات اساسی مورد نیاز ورزش است که بنده با کمک   مشاوران و با بهرهگیری از مدیریت مشارکتی و جمعی آنها را در  سرلوحه کارم قرار دادم.عالوه بر این تشکیل 5 شورای راهبردی  در سطح معاونت در زمینه های قهرمانی ، همگانی ، زنان ،  جوانان و فرهنگی هم در دستور کار قرار داشت.شورای راهبردی  رسانه را هم داشتیم. این معاونت ها سازمان می یافتند و ترکیبی از نخبگان و مدیران  حوزه خود را برای تدوین برنامه استراتژیک حوزه جذب می  کردند.از داخل این شورا ها 3 نفر انتخاب و در مجموع شورای  راهبردی وزارتخانه را راه می انداختند.حتی اسامی هم انتخاب  شده بود.


*مزایای این ستاد سازی چه بود؟

ما 60 نفر نخبه و مدیر باتجربه را در نظام تصمیم گیری و تصمیم  سازی شریک می کردیم و سازمان می دادیم. خود این ظرفیت  شورای شش گانه در خارج از محیط با جمعیت عظیمی از نفرات  حوزه های ورزش و جوانان ارتباط داشتند و این نظام جمعی کار  را پیش می برد.مدیریت امروز، مدیریت بهره مند ی حداکثری  از نخبگان و مدیران صاحب تجربه در جهت تعالی و توسعه  سازمان هاست.دوران مدیریت فردی و سلیقگی و احساسی  سر آمده.من به چینش پازل ها رسیده بودم.پالن کامل و نهایی  طراحی و چیده شد.با انتخاب اولویت فرهنگی ، ما یک کار جدی  برای فرهنگ سازی در ورزش را پیاده می کردیم. این یک تحول  بسیار عظیم بود.یک معاون فرهنگی و یک زیر مجموعه فرهنگی  بسیار کامل را در سراسر کشور پیش بینی کرده بودیم.در چهار  گوشه کشوربرنامه تاسیس چند مرکز آموزشی برای تقویت  نیروی هاي فرهنگی را در دست داشتیم تا برایمان مربیان  فرهنگی تربیت کنند.
 
* آقای صالحی امیری!ورزش همواره زیرمجموعه  بخش فرهنگی تعریف شده مثال در مجلس زیر مجموعه  کمیسیون فرهنگی است.مدیری هم که می خواهد  این حوزه را در دست بگیرد باید یا ورزشی باشد یا  فرهنگی.سالها این خواسته در جامعه ورزش مطرح بود  که اگر مدیر ورزشی بر سر این حوزه گذاشته نمی شود  حداقل مدیر فرهنگی برای ورزش بیاورنددر این سال ها  بوده اند مدیرانی که اصال کار فرهنگی را در ورزش غلط  می دانسته اند.در چنین شرایطی بی توجهی مجلس به  مدیران ورزشی و فرهنگی از جمله شما ، نصرا.. و حمید  سجادی سوال آور است.شما داستان مجلس و نگاهش به  حوزه ورزش را چه می دانید؟
مجلس به زبان ساده دچار یک تعارض بسیار جدی است.از یک  طرف برای محدود سازی دولت قبل وزارت ورزش و جوانان را تجمیع کرد و یک وزارت ساخت که به اعتقاد من فاقد منطق  کارشناسی است.یک تصمیم سیاسی و اجباری برای کاهش  مداخله اطرافیان آقای احمدی نژاد در حوزه های ورزش و  جوانان.حالا اکثریت همان نمایندگانی که به تجمیع این  دو وزارتخانه رای داده اند در مالقات های خصوصی با بنده در  مجلس از تصمیم مجلس در این تجمیع انتقاد کرده اند! این نکته اول بود.
 
حالا به نکته دوم توجه کنید.پارادوکس این  است که خود مجلس و مجلسیان نمی دانند از وزارت ورزش و  جوانان چه می خواهند! یعنی یک تعریف مشخص و نظام مند و  هدفمند نسبت به مطالبات مجلس از این وزارتخانه وجود ندارد.
 
نکته سوم اینکه عمده مطالبات نمایندگان از این وزارتخانه  بخشی ، محلی و منطقه ای است.یعنی بنده کمتر نماینده ای  دیدم که به ابعاد ملی و بین المللی ورزش توجه کند یا اصال  چنین دغدغه ای داشته باشد! اما تناقض بعدی در این حوزه از سوی مجلس در این است که  آنها از وزیر توقع ایجاد یک تحول بسیار جدی در ورزش و حوزه  جوانان دارند بدون آنکه اصال در این زمینه قانونی تصویب کرده  باشند یا منابع و ساختار و قوانین و اختیاراتی به وزیر داده باشند!  هنوز بعد از چند سال وزارت ورزش فاقد قانون است و کمتر  نماینده ای به این امر معترض شده.پس در مجلس اصال چنین  دغدغه ای وجود ندارد. تعارض بعدی در نگاه مجلس به وزارت ورزش و جوانان سیاسی  است.
 
دولت برآمده از اعتدال توجه جدی به سرمایه های  اجتماعی دارد و یکی از مهمترین کانون های تولید و بازتولید  دولت حوزه ورزش و جوانان است که هویت ، غرور ، تحول ،  توسعه ، امید و نشاط اجتماعی همه و همه در این حوزه تولید  و یازتولید می شود.تالش بخشی از نمایندگان در این بود که  دولت نتواند از ظرفیت بزرگ این سرمایه بهره بگیرد که می شود  رویکرد سیاسی و جناحی به ورزش. اعتقاد دارم مجلس در حوزه ورزش و جوانان به طور کامل فاقد  یک نگاه عمیق استراتژیک است.اجماعی هم در بین نمایندگان  در این خصوص وجود ندارد.بخشی از پیکره مجلس نسبت به  پدیده ورزش حساسیت دارند که عمدتا در فراکسیون ورزش  حاضر شده اند ولی اکثریت مجلس نگاهشان به این حوزه محلی  ، منطقه ای و بخشی است.صریح بگویم وزیری از نظر این دسته  از نمایندگان مطلوب است که پاسخگوی نیازهای محلی باشد. 


*آیا بی توجهی شما به این نیازها در رای نیاوردن شما  تاثیر داشت؟

من در خصوص پذیرش این مسوولیت جز با رییس جمهور  با هیچ فرد ، جریان سیاسی و غیر سیاسی ، مذاکره ، معامله و  توافقی نداشتم و معتقد بودم وزیر ورزش نباید وزیر وعده ها  باشد بلکه باید او را وزیر برنامه ها بدانند.وزیر ورزش باید به رییس  جمهور پاسخگو باشد.باید از رفتارهای مقطعی و سلیقگی و وعده  های زودگذر پرهیز کند و نگاه بلندمدت داشته باشد. منافع بلند مدت این وزارت را با منافع کوتاه مدت خود گره نزدم. نه فدراسیونی را به کسی قول دادم ، نه پستی وعده دادم و نه  ورزشگاه یا سرمایه ای را به حراج گذاشتم تا رایی بیاورم.
 
 
*کار پژوهشی شما درباره قومیت ها زبانزد خاص و عام  است.در ورزش به ما ثابت شده که قومیت می تواند  شمشیر دودم باشد مثل باشگاه تراکتورسازی که الان  از قالب تیم ورزشی خارج شده و حکم هویت قومی را  گرفته و مثال یک پنالتی علیه تراکتور حکم پنالتی علیه  یک قومیت محسوب می شود نه یک تیم.از طرف دیگر  می شود از ورزش برای هضم اقوام در کلیت بزرگتری به  نام ایران استفاده کرد.در عرصه ورزش می توان به قومیت  های خوبی که داریم هویت داد.آیا مجلس نگاهی به این  سابقه شما داشت؟

من ممنونم که این سوال را مطرح کردید چون هویت اقوام  پرافتخارایرانی برای من همیشه دغدغه بوده.هویت در ایران از  قدیم متکثر و متنوع بوده و برای تداوم حیات ایران به انسجام  رسیده.زیست مسالمت آمیز هویت های متکثر در زیر چتر  هویت ملی امکان پذیر است.یکی از کارکرد های ورزشی تولید و  بازتولید هویت و غرور ملی است.در ورزش و حوزه های قومی و  محلی باید به شدت این هویت ها را پاس بداریم و تقویت کنیم.
 
تقویت هویت قومی تضعیف هویت ملی نیست.هویت های  محلی و قومی و دینی مقدم هویت ملی هستند.هویت محلی  ظرف های کوچکی هستند که در دل ظرف بزرگتر یعنی ایران  قرار گرفته اند.تعبیر من خانواده است.پدر و مادر در خانواده یک  هویت دارند و فرزندان یک هویت.از بیرون که نگاه کنی می  شوند خانواده و به کسی اجازه ورود نمی دهند.اساسا هویت های  متنوع در ایران محصول یک نظام طبیعی و ارگانیکی است نه  مصنوعی.محصول چندین هزار سال زندگی در کنار هم است. اقوام ما هیچ وقت با هم تعارضی نداشته اند مگر اینکه بیگانگان  دخالت کرده باشند. به همه این دلایل بنده بحث قومیت ها را یک فرصت ملی می  دانم.در ایام مناظره ها نیز به این بحث ها پرداختم.
 
1.هویت های متکثر در ایران یک فرصت بزرگ است.
2.هویت های محلی ، قومی و دینی مقدم و مکمل هویت ملی  است.
3.اساسا این تنوع قومی محصول یک نظام طبیعی و خدادادی  است و کار دست بشر یا چیدمان مصنوعی و تحمیلی نیست.
 
مجموعه قومیت ها و هویت های ما در دل خود سختکوش ، با  فرهنگ ، با ذوق ، ایران دوست ، ولایتمدار و محب اولیای اسلام  هستند.هر کدام در برهه ای از زمان مورد ظلم قرار گرفته اند اما  به ایران وفادار بوده اند.این تنوع فرهنگی برای کشوری مثل  ایران حکم چهارفصل سال را دارد .همه فصل ها زیبایی خود را  دارند و مکمل هم هستند.برداشت من از هویت ها و اقوام ایرانی  این است.چهار فصل ایران زیبا...
 

*قبل از اینکه وارد بحث نگاه مجلس به هویت های محلی  و ورزش شویم بهتر است خودتان در مورد نقش ورزش  در انسجام هویت ها و قومیت ها در قالب ایران بزرگ  صحبت کنید.

یکی از کارکردهای ورزش انسجام جامعه است.اصال ورزش  انسجام بخش است.شما داخل یک تیم ، یک باشگاه و یک  فدراسیون تنوع قومی ، زبانی و هویتی دارید.در تیم ملی افرادی  که لباس و پیراهن تیم ملی را می پوشند به هویت ملی فکر می  کنند.مثال در پیراهن تیم ملی یک کرد ایرانی است.یک آذری  ایرانی است.حتی اقلیت های مذهبی ایرانی هستند.تیم ملی  فضا و فرصتی است تا همه ما دور هم جمع شویم.مثال آندرانیک  تیموریان در فوتبال.مثال کشتی گیران مازندرانی یا کرمانشاهی  .وزنه برداران آذری...همه ایرانی هستند.
 
از این منظر زیبایی  و انسجام بخشی دارند.وقتی تولید شادی می کنند غرور ملی  ایجاد می شود.شاید همشهریان یا همزبان های کشتی گیر  آذری ما زیادتر خوشحال شوند اما مردم ایران هم خوشحال  می شوند.شادی قومی در دل شادی جمعی.این کارکرد انسجام  بخش و وحدت آفرین ورزش است.از پیروزی تیم ملی همه  خوشحال می شوند.از پیروزی تیم های ملی ما همه قومیت ها  خوشحال می شوند.این نگاه ملی ما به ورزش است. 
 
*به نظر می رسد که نمایندگان قومی در مجلس دلشان  برای هویت های خودشان می سوزد.آنو قت برای اولین  بار که کسی با این درک درست و برداشت های مفید  نسبت به قومیت ها بر سر کار می آید انتظار حمایت و  همدلی بیشتر می شود تا تقابل.قاعده حکم می کرد  قومیت ها از شما بیشتر استقبال کنند.چرا اینطوری  نشد؟

برداشت من این است که یک جریان سازمان یافته سیاسی هر چه  به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک تر می شدیم از ما عصبانی تر  می شدند.تیم آقای روحانی مورد هجمه این آدم ها بودند و البته  دالیل مخالفتشان هم قوی بود.نقد نداشتند تخریب می کردند. از یک کاندیدای خاص حمایت داشتند و می دیدند که مردم هیچ  عالقه ای به این نامزد ندارند و از آقای روحانی حمایت می کنند و  همین قضیه باعث شد تا عصبانی تر شوند. در انتخابات، استراتژی مقام معظم رهبری این بود که هر کس  از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و رای بیاورد مورد تایید نظام  است.ما هم با این نگاه وارد انتخابات شدیم.
 
آقای روحانی بیست  سال پرچمدار جبهه اعتدال بوده اند و اصال گفتمان مبتنی بر  اعتدال است.جامعه امروز هم نیاز به وفاق ملی و انسجام ملی  و وحدت ملی و استفاده از همه ظرفیت ها دارد.دولت باید از  همه ظرفیت ها استفاده کند که این هم ممکن نیست مگر اینکه  اعتدال یعنی نقطه مقابل افراط و تفریط بر سر کار باشد. درگفتمان اعتدال طرد ، تخریب ، تهمت و افترا و مرزبندی  های کاذب اصال جایی ندارد.گفتمانی که همه کسانی که دل در گروی وطن دارند در آن جای می گیرند.گروهی در  مجلس ، گروه محدودی در مجلس با رفتار سیاسی به دنبال  یک انتقامجویی سیاسی بودند که از نارضایتی شان از انتخابات  نشات می گرفت.این عده معدود باید باور کنند که رقابت  مخصوص دوران انتخابات است و بعدش باید رفاقت کرد.عده ای نمی پذیرند.من رفتار برخی نمایندگان در بحث خودم  را ناعادلانه ، ظالمانه و غیر اخالقی و ناشی از همین عصبانیت  سیاسی می دانم.من آن روز بحران اخلاقي را با همه وجودم  لمس کردم.
 
 
*چرا مقابله به مثل نکردید؟چرا جوابشان را ندادید؟چرا  از تریبونی که داشتید بهره برداری نکردید؟
حق من بود که پاسخ بدهم و اتفاقا پاسخ های بسیار کوبنده ای  هم داشتم که روی کاغذ نوشته بودم و می توانستم به خوبی  از خودم دفاع کنم.اما بنا به مالحظات اخالقی و ملی در آن  تریبون رسمی اکثر آن حرف ها را توی دل خودم نگه داشتم. دو سه اتهام را به ناچار پاسخ دادم که نمی خواستم اما اجبار  بود.نتیجه می گیرم که اصوال این جریان از روز اول حضور  دولت ، بنای ناسازگاری خود را علنی کرد.هنوز دولت تشکیل  نشده نقدها را آغاز کردند.هنوز اتفاقی نیفتاده چالش ها آغاز  شد.بعضی از این افرادی که در تحکیم دولت قبلی نقش داشتند  و در ناکارآمدی ها ، نابه سامانی ها ، تورم ، بیکاری ، بحران های  بین المللی و تضییع حقوق ملی شریک یا سهیم بودند جای  عذرخواهی داشتند نقش مدعی را بازی می کردند!
 
این اقایان  باید پاسخگوی ملت باشند اما جای شرمساری نوعی فرار  رو به جلو در رفتارهایشان دیده می شود.البته ظلم بزرگ  دیگری که به من کردند استفاده از تشبیه به مشایی بود که  حقیقتا نه فقط برای من که برای کلیت ما توهین آمیز بود. خیلی خنده دار بود.خودشان و تفکرات و رفتار غلطشان را از  یاد برده اند انگار!
 
 
آقایان! احمدی نژاد و مشایی ماحصل تفکرات  امثال شما بودند. جای آنکه بابت این رفتار و این تفکرات از  مردم عذرخواهی کنند به من انگ می زنند که مانند مشایی  هستم؟این یک تکنیک سوخته است که فرار رو به جلو نام دارد. جامعه و نخبگان می دانند چه کسانی در دولت احمدی نژاد  را مقدس کردند و نقد او را نقد اسلام و انقلاب دانستند!
 
مردم  می دانند چه کسانی در مجلس آب نیم خورده احمدی نژاد را  به قصد شفا می خوردند و این جریان را تطهیر کردند! ما در  همان سال 84 این واقعیت ها را دیده بودیم که یک مرزبندی  مشخص با این نفرات ایجاد کردیم. آقایاني که در این هشت  سال بیشترین همکاری را با این نفرات داشتند و سهم بزرگی در  اقدامات و تصمیمات احمدی نژاد داشتند ، باید پاسخگو باشند.
 
جریانی در کشور و مجلس که عامل اصلی تقویت ، تشویق و  حمایت از تصمیمات غلط دولت بودند هم باید پاسخگو باشند. چه کسانی توهین ها و ادبیات نامناسب گذشته را تقدیس و از آن  به نام شجاعت یاد می کردند؟
 
چه کسانی در مجلس توهین ها و  مساله سازی های دولت در دنیا را انقالبی گرایی می دانستند. همه کسانی که در حمایت از آن دولت بی چون و چرا حرکت  می کردند و راضی بودند باید پاسخگو باشند.مخالفت با من در  مجلس از جانب این آقایان بود.من به نفع کشور سکوت کردم. مطمئن باشید ناگفته ها را بگویم بدجوری ضرر می کنند.
 

*واکنش نسبت به سکوت شما چه بود؟

دو واکنش را دیدم.اول عده ای از عدم حمله من به این افراد به  عنوان یک اصل اخالقی یاد و از من تقدیر کردند.عده ای هم گله  داشتند که چرا جواب حرمت شکنان را نداده ام. واقعیت این است که من به مراجع قضایی شکایت کرده ام و حقم  را از آن طریق می گیرم.
 
*واکنش خانواده شما چه بود؟

انزجار از این حرکت زشت و حمایت کامل از من.همان که انتظار  داشتم. شما _خطاب به شعباني _خودتان اسناد بنده را مالحظه  فرمودید.برای تک تک ادعاهای دروغ جواب مستدل و منطقی  و از همه مهمتر مورد تایید مراجع صالحه قرار دارد.
 
به من تهمت  هایی زده اند که تمام انها مورد تکذیب منابع امنیتی و قضایی  قرار گرفته.دوستان این تکذیبیه ها را دیدند و باز به دروغ های  خود ادامه دادند.عرض کردم چون تصمیشان سیاسی بود با من  این برخورد را کردند.من از اسنادم علیه شان استفاده نکردم اما  در مراجع قضایی به جد مقابلشان می ایستم. 
 
*به هر حال در روزي که قرار بود براي وزیر ورزش رأي  اعتماد گرفته شود، اتهاماتي به شما وارد شد که  سیاسي بود. این نشریه ورزشي است و قصد ورود به  عالم سیاست را ندارد. ما همیشه براي حل مشکالت و  ناهنجاري هاي اخالقي در ورزش دست استمداد به  سوي مسئوالن سطح باالي مملکت دراز مي کردیم،  اما آن روز دیدیم که سیاست، اگر پرحاشیه تر نباشد  کم حاشیه تر از ورزش ما نیست. تأکید مي کنم کاري به  سیاست نداریم اما براي ما این سؤال مطرح است که چرا  باید کسي با این مسائل که مطرح شد براي وزارت ورزش  انتخاب شود که خود حاشیه هاي بسیار دارد؟

به من چند اتهام وارد شد که علیرغم میل باطني به دلیل آنکه  خوانندگان شما از نسل جوان هستند و ممکن است براي آنها  نسبت به مسئوالن نظام سوءتفاهمي پیش بیاید بطور مختصر   پاسخ ميدهم و اصل آن را براي روز حساب مي گذارم.
 
اتهام اول: در خصوص اتهام عزل از سمت مدیرکل استان  خوزستان به اتهام بازداشت غیرقانوني چند متهم باید بگویم  در سال هاي 71ـ70 سه نفر از جوانان شهر آغاجاري با دارا بودن  سلاح و مهمات شبکه اي غیرقانوني تشکیل داده و مهم ترین  چالش استان خوزستان را وجود مدیران غیربومي تشخیص  مي دادند و بر این اساس اقدام به ربایش مسلحانه مدیران  غیربومي مي کرده و یا در حرکت پروازهاي فرودگاه اختلال  ایجاد مي کردند. در پي شکایت پي در پي مدیران منطقه و  براساس مصوبه شوراي تأمین که مرجع قانوني تصمیم گیري  است اینجانب دستور برخورد قانوني را صادر کردم.
 
این افراد  پس از آزادي از اینجانب شکایت کردند که قاضي پرونده  با رد ادعاي متهم، قرار منع پیگرد را طي نامه اي به شماره  17514/76/ك 64 مورخ 76/10/2 اعالم مي دارد. ادعاي  خودکشي یکي از متهمان هم کذب محض است. در حالیکه سه مرجع قانوني و رسمي صاحب صالحیت در  عالي ترین سطوح نظام ادعاي عزل اینجانب را کذب دانسته اند  اما متأسفانه از آنجا که در این کشور براي انتشار اکاذیب و  تشویش اذهان عمومي از کسي بازخواست نمي شود همچنان  شاهد تداوم اینگونه تخریب ها و هتک حیثیت ها هستیم.
 
 
2ـ اتهام قاچاق سوخت در خوزستان در این خصوص باید گفت این ادعا بدون مدرك و فقط به صورت  شفاهي است. قاچاق سوخت باید توسط کشتي انجام شود که  پرچم کشور معین و مجوز داشته باشد و آیا با توجه به اینکه  منطقه دریایي جنوب از اروندرود تا دهانه فاو و از آنجا تا ماهشهر  در حوزه سرزمیني و تحت کنترل نیروهاي مسلح و سازمان بنادر  و کشتیراني است چنین چیزي امکان دارد؟
 
3ـ ارتباط با پرونده بیمه ایران در این خصوص باید بگویم مرجع رسیدگي به این موضوع قوه  قضائیه است. شعبه رسیدگي به پرونده بیمه ایران طي نامه اي  به شماره 920110225400350 مورخه 92/8/1 اعلام کرده «به استحضار مي رساند جنابعالي جزو متهمان پرونده بیمه  ایران نبودید و هیچ پرونده اتهامي نیز در این دادگاه نسبت به  شما وجود ندارد» آقایان از رابطه من با افرادي نام بردند که  بنده هیچگاه آنها را ندیده ام. سؤال من این است که اگر چنین  اتهام سنگیني متوجه من است چرا در چند سال گذشته قوه  قضائیه حتي یک سؤال از اینجانب نکرده است؟ واقعا اگر جمعی با اغراض سیاسي بخواهند کساني را که بیش از سه دهه براي نظام جهاد کرده اند صرفا به دلیل ارتباط نزدیک با دولت و  ریاست جمهوري مورد هجمه قرار دهند چه مرجعي باید  پاسخگو باشد؟
 
4ـ اتهام شباهت اینجانب به مشائي در حالیکه آقاي احمدي نژاد و به تبع آن آقاي مشائي محصول  تلاش و عملکرد خود آقایان بوده حالا بنده را که از سال 84  این جریان را شناخته بودم به آنها تشبیه مي کنند و این ظلم  بزرگي است. آقایان به جاي آنکه پاسخگوي عملکرد دولت آقاي  احمدي نژاد و مشائي به مردم و کشور باشند حالا ميخواهند با  طرح این مسائل روش فرار به جلو را در پیش بگیرند. دولت آقاي  روحاني براساس اندیشه هاي بزرگ امام راحل و مقام معظم  رهبري و با وفاداري به گفتمان اعتدال و پایبندي به حقوق و  مطالبات مردم بنا نهاده شده است آقایان به جاي شبیه سازي  باید پاسخگوي ظلم هاي بزرگ به مردم و جامعه باشند. 
 
البته باید چند نکته اساسي را متذکر شوم:
 
آقایان بر اساس تکلیف سیاسي عمل مي کنند یا تکلیف  آیا واقعا شرعي؟ آیا هدف تخریب فرد یا جریان خاص سیاسي و اجتماعي است؟ یا   اصلاح وضع موجود و سالمسازي نظام اداري و مدیریتي کشور؟ ً حضرات پاسخ خواهند داد بر اساس تکلیف الهي و با هدف  قطعا سالم سازي محیط اداري و مدیریتي دست به افشاگري مي زنیم.  اگر چنین است پس چرا در قبال فسادهاي بزرگ مالي در هشت  سال گذشته سکوت کردید؟ کدامیک از مدیران کشور از آقاي مرتضوي پول ميگرفتند؟ کدامیک از نمایندگان مجلس شوراي اسلامي از دولت قبل پول  دریافت مي کردند؟ چه کساني وامهاي میلیاردي از نظام بانکي کشور ـ با توصیه  مقامات دولتي ـ دریافت کردند؟ واگذاري انبوه کارخانجات، شرکت ها و سرمایه هاي بزرگ ملي  به بخش هاي خصوصي و شبه دولتي، با توصیه چه کساني انجام  شده است؟ چه کساني در مناطق آزاد، شوراي ایرانیان و میراث فرهنگي،  سرمایه هاي ملي را به تاراج گذاشتند؟ چه کساني تسهیلات و منابع ارزي هنگفت از بانک مرکزي  دریافت کردند؟ چه کساني تورم 42 درصدي، رشد 5/8- درصدي، نقدینگي  نزدیک به 500 هزار میلیارد توماني، بدهي بیشتر از 200 هزار  میلیارد توماني و... را در شرایط درآمد 750 هزار میلیارد توماني  به مردم تحمیل کردند؟ سؤال اساسي همچنان باقي است!! سکوت شما در قبال اینهمه تخریب ها و تهمتها و فسادها و ظلم  به مردم براي جلب رضاي خداست؟ یا به خاطر دفاع از حقوق  مردم و یا؟؟!! انشاءا... پاسخ سؤالات را به افکار عمومي و مهم تر از همه به  وجدان خود خواهید داد.
 
*به عنوان سوال آخر درباره وزیر جدید و چالش های پیش  روی ایشان حرف بزنید.
چالش های پیش روی جناب گودرزی وزیر محترم ورزش و  جوانان و دوست ارزنده خودم مشخص است.ایشان باید مورد  حمایت قرار بگیرد و ماموریتش را به اتمام برساند.ایشان به  خوبی از چالش ها و مشکالت آگاهی دارند و وظیفه همه نخبگان  و اهالی ورزش و رسانه هاست که در این راه کمک حالشان باشند.
 
*شما را دوباره در ورزش خواهیم دید؟

مشاوره فکری اگر بخواهند بله اما حضور مجددم در ورزش قطعا  اتفاق نخواهد افتاد.

 

افزودن نظر


کد امنیتی
تصویر جدید

خراسان شمالی


آمار بازدیدکنندگان

241امروزmod_vvisit_counter
471دیروزmod_vvisit_counter
4253این هفتهmod_vvisit_counter
8932هفته گذشتهmod_vvisit_counter
33463این ماهmod_vvisit_counter
23469ماه گذشتهmod_vvisit_counter
19363508کل بازدیدهاmod_vvisit_counter

بازدیدکنندگان: 5 مهمان حاضر
IP شما: 3.15.151.214
Mozilla 5.0, 
امروز: 04 اردیبهشت 1403