Notice: Constant html_javascript_convert_error_invvar already defined in /home/davtal/domains/davtalabin.com/public_html/modules/mod_typewriterticker/mod_typewriterticker.php on line 342
جمعه, 31 فروردین 1403

معرفی داوطلبان انتخابات

داوطلبان انتخابات مجلس و شوراها.

   اخبار انتخابات : آرشیو اخبار
سیاست : بدکردار و ناراست . مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
دوشنبه, 30 تیر 1393 ساعت 21:18 بازدیدها:1752 مرتبه

سیاست ؛ بدكردار و ناراست.
محمد رضا تاجيك
1- اجازه بدهيد تلاش كنم از منظري متفاوت به پرسش‌هاي شما پاسخ بدهم. با وجود تجربه يك‌صد ساله بازي سياسي مدرن توسط بازيگران سياسي اين مرز و بوم، بسياري از اين بازيگران كماكان از نوعي و سطحي از نابالغي نظري و عملي سياسي رنج مي‌برند. نشانه‌هاي اين «نابالغي» را مي‌توان در اماره‌هايي همچون «سياست‌زدگي» مفرط و ناهنجار، ستيزش‌هاي كودكانه، كنش‌ها و واكنش‌هاي نابهنگام، مواضع و جهت‌گيري‌هاي بي‌منطق، گفتمان‌هاي ابتدايي و بي‌رمق، روابط گسيخته،

خودي‌ها و دگرهاي لحظه‌يي، دوري و نزديكي‌ها و گسستن و پيوستن‌هاي بي‌دليل، افراط و تفريط‌هاي بي‌تحليل، بي‌قاعدگي و بي‌آستانگي روشي و منشي و... جست‌وجو كرد. نابالغي كنش سياسي در جامعه ديروز و امروز ما پيش و بيش از هر چيزي خود را در در قاب و قالب كنش‌هاي «سلبي» به نمايش گذاشته است. كنش سلبي، ابتدايي‌ترين و سطحي‌ترين صورت كنش سياسي (اگر اساسا بتوان آن را كنشي سياسي ناميد) است. عاملان اين كنش، همواره هويت سياسي خود را در «سلب» جست‌وجو مي‌كنند. ادبيات سياسي‌شان سرشار از «نه» است و گفتار سياسي‌شان مملو از «نق» است. متعلق «نه و نق‌شان» چندان مشخص و ثابت نيست؛ گهي خودي است و گهي غيرخودي، گهي دروني است و گهي بيروني، گهي راست است و گهي چپ. بالاخره، هميشه و همه‌جا كسي يا چيزي براي نفي و نهي وجود دارد. اصل اصيل هويتي اين عده ايجاب خود در سلب ديگران است. 2- اين كنش سلبي نيز همواره با نوعي سياست لنگ‌كشي قرين و عجين بوده است. نمي‌دانم، اما احتمال مي‌دهم بازي «لنگ‌كشي» اصالتا ايراني باشد و رگ و ريشه آن به 1/1/1 تاريخ اين مرز و بوم كهن برگردد. اگرچه در طول زمان قواعد آن دستخوش پاره‌يي تغييرات و تصحيحات شده، اما روح سنتي آن كماكان محفوظ مانده و نسل كنوني ما نيز تقريبا با همان شيوه و روش قدما لنگ‌كشي را بازي مي‌كنند. از قواعد اين بازي، يكي بي‌قاعدگي آن است. هر كس هر طور و با هر تمهيد و تدبيري كه بخواهد مي‌تواند لنگ رقيبش را بكشد. دومين قاعده اين بازي، غيرجوانمردانه بودن آن است. در واقع، هيچ اصل اخلاقي و انساني بر اين بازي مترتب نيست. سومين قاعده اين بازي اين است كه بازي لنگ‌كشي خودي و غيرخودي، دوست و دشمن نمي‌شناسد، لذا در صورت ضرورت مي‌توان لنگ خود را نيز كشيد. چهارمين قاعده اين بازي آنكه اين بازي داور ندارد، يا به تفسير ديگر، به تعداد بازيكن‌ها داور دارد، زيرا هر بازيكن داور نيز هست. پنجمين قاعده اين بازي اين است كه طرفين بازي لزوما نبايد از عده و عده مساوي برخوردار باشند و آخرين قاعده اين بازي اين است كه يكطرفه است: يعني تنها يك طرف از حق پيروزي در اين بازي برخوردار است، حتي اگر در بازي لنگ شده باشد. در وصف اين بازي - با بيان‌ها و تعابير و تفاسير گوناگون - در كتب تاريخي بسيار آمده است، از جمله از قول عبيد زاكاني آورده‌اند كه خواب ديدم قيامت شده است. هر قومي را داخل چاله‏يي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ايرانيان. خود را به عبيد زاكاني رساندم و پرسيدم: «عبيد اين چه حكايت است كه بر ما ايراني‌ها اعتماد كرده نگهبان نگمارده‌‏اند؟» گفت: «مي‌دانند كه به خود چنان مشغول شويم كه ندانيم در چاهيم يا چاله. » خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما كسي كه بداند و عزم بالا رفتن كند. . . » نپرسيده گفت:‌گر كسي از ما، فيلش ياد هندوستان كند خود ما بهتر از هر نگهباني لنگش كشيم و به ته چاله بازگردانيم.

3- در زمانه ما ورژن جديدي از اين بازي وارد بازار شده است. اين ورژن جديد كه «نسل3 لنگ‌كشي سياسي» نام دارد، داراي پيچيدگي‌ها و در عين حال سادگي‌هاي خاص خود است. براي نمونه، در اين ورژن ديگر ما بازي نمي‌كنيم، بلكه بازي ما را. . . . دوم، اين ورژن زيادي آنلاين است، يعني لحظه‌يي نمي‌توان از آن فاصله گرفت: ما هر لحظه در بازي و با بازي هستيم. سوم، مفهوم لنگ در معناي موسع آن استعمال شده است. بنابراين، در اين ورژن جديد با اشكال متنوعي از لنگ، همچون لنگ روحي، لنگ رواني، لنگ شخصيتي، لنگ هويتي، لنگ وضعيتي، لنگ مديريتي، لنگ معيشتي و... مواجهيم. چهارم، در اين ورژن لنگ رقيب از قبل كشيده شده است يا اساسا لنگي ندارد كه كشيده شود. بنابراين، پيروزي براي طرف هميشه‌پيروز كاملا تسهيل و تضمين شده است. پنجم، در اين بازي اين امكان براي طرف هميشه‌پيروز در نظر گرفته شده كه در عالم خيال و مجازي رقباي لنگ‌دراز بسياري خلق كند، صورتي بس خطرناك بدانان ببخشيد و فاتحانه بر سر لنگ كشيده‌شده آنان بايستاد. اما ظريف‌ترين و در عين پيچيده‌ترين ويژگي اين ورژن آن است كه طرف هميشه‌پيروز در مسير فتح لنگ‌ها، همواره هراس آن دارد كه توسط خودي‌ها لنگش كشيده شود. بنابراين، از نوعي «قلي‌هراسي» يا «خودي‌هراسي» دايمي رنج مي‌برد. نتيجه اخلاقي آنچه گفتيم مي‌تواند اين باشد كه: اين‌گونه بازيگران عرصه سياست و قدرت، همواره اسير شكلي از اشكال «معماي شكارچي روسو» هستند: در همان حال كه منافع خود را بر منافع جمع ترجيح مي‌دهند مطمئن نيستند كه تك‌تك آحاد آن جمع نيز مثل خودشان فكر و رفتار مي‌كنند يا نه. بنابراين، همواره از خود و امثال خود در هراس هستند.

4- بگذاريد از منظري ديگر ورودي به اين‌نوع سياست و حال و احوال اهالي آن داشته باشيم. در ادبيات جديد سياسي، برخي بر اين‌نوع سياست (سياست لنگ‌كشي) «پورن سياسي» نيز نام گذاشته‌‌اند. مراد آنان از «پورن سياسي» صورتي از مستند يا مستندسازي‌ تصويري و تصوري و گفتماني است كه در آن نوعي جامه‌دري خشن، برهنگي رقيب و تجاوز به روح و روان و شخصيت و هويت او به نمايش گذاشته مي‌شود تا عده‌يي از ديدن آن لذت برده و ارضا شوند. در اين‌ نوع خاص از پورن، هر اندازه خشونت بيشتر، لذت بيشتر، و هر اندازه لذت بيشتر، خشونت بيشتر. پورن سياسي، البته صورتي واحد ندارد و مي‌تواند ماسك‌هاي گونه‌گون بر چهره زند و در اشكال و انواع مختلف و متنوعي تجلي و تظاهر كند كه آفات و بازخوردهاي مخرب و ويران‌كننده آنها به مراتب عميق‌تر و گسترده‌تر از «پورن» در معناي مرسوم و مالوف آن است. پورن سياسي - با وصفي كه از آن رفت - صورت دوم سياست لنگ‌كشي در جامعه امروز ما است. به بيان ديگر، بيشترين كليك‌هاي بازيگران فردي و جمعي سياسي ما روي همين اصطلاح است. چاشني بامزه اين‌نوع پورن اين است كه، نه‌تنها هيچ‌گونه محدوديت و ممانعتي براي دسترسي، گشودن و ارسال آن وجود ندارد، بلكه اين امكان در اختيار استفاده‌كنندگان نيز قرار داده شده كه به ميل معطوف به لذت و قدرت خود، هر گونه كه عشق‌شان مي‌كشد و سر كيف مي‌آيند در تصاوير برهنه دخل و تصرف كنند و بر آن چيزي بيفزايند يا رنگ و لعاب آن را افزون‌تر كنند. از اين رو، در جامعه سياسي اكنون خود كمتر اهل سياست و قدرتي را مي‌يابيم كه تصويري عريان از او بر در و ديوارهاي واقعي و مجازي شهر آويزان نباشد و كسي از ديدن برجستگي‌هاي او حظي وافر نبرده باشد.

5- اكنون، يك‌بار ديگر با اين پرسش تاريخي مواجهيم كه «چگونه مي‌توان از آفات چنين سياست ناراستين و بدهنجاري مصون ماند؟» بي‌ترديد، اين مهم جز در پرتوي اخلاق و محبت و دوستي ممكن نمي‌شود، اما شگفت و غريب آنكه با علم به اين معنا، تاريخ ما سرشار از حذف و طرد سياست‌پيشگان با اخلاق و محبت‌پيشه نيز هست. آورده‌اند كه در روزگاري بس قريب سياست‌پيشه‌يي بس غريب زيستندي كه به روش كيمياگران و سيمياگران، «سياست» را با «محبت» درآميختندي و معجون و اكسيري حاصل كردندي كه «شقاق»ها را به «وفاق»، «خصومت»ها را به «دوستي»، «خشم و شهوت» را به «مهر و رقت»، و «دگر»ها را به «خودي» تبديل كردندي.

سياست‌پيشه كه محبت و رفق و حلم و تحمل را مفتاح هر باب‌ بسته، مرهمي بر هر دل خسته، تاليفي بر هر قلب شكسته و پيوستي در هر رابطه گسسته، دانستندي، بر سر منزل خود با خط خوش نوشتندي: «فبما رحمة من ‌الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من‏ حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر»: به موجب لطف و رحمت الهي، تو بر ايشان نرمدل شدي كه اگر تندخوي‏ سخت‌دل بودي از پيرامونت پراكنده مي‏گشتند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن.

روزي سياست‌پيشگان شهر كه كار و كاسبي خود سخت كساد ديدندي جمع شدندي تا چاره‌يي انديشيدندي.

جملگي نزد آن سياست‌پيشه شدندي، بر او خشم گرفتندي و با درشتي گفتندي:

اين چه مي‌كني، ‌اي بي‌سياست مرد؟! هيچ دانستندي كه با اين دكان سياسي كه راه انداختندي سياست را از سياست تهي كردندي و ما را رسواي شهر گردانيدندي، و اداره و ادرار ما يك‌جا ويران كردندي؟

سياست‌پيشه: نمي‌دانم شما بزرگان شهر به كدامين معصيت اين‌چنين بر من شوريدندي و مرا سرزنش كردندي. مرا جز عاقبت‌به‌خيري شما دل‌آشوبه‌يي ديگر نبودندي. از اين‌رو، بعد از تامل و تعمق و تفكر بسيار در سرنوشت سياست‌پيشگان اقاليم متعدده و متكثره بر اين نظر گشتمدي كه تيغ حلم از تيغ آهن تيزتر، بل ز صد لشكر، ظفرانگيزتر، و نيك دريافتمي كه سياسي‌پيشه با بخشش و احسان و لطف و محبت، عدو به بند تواند كرد و وحشي به قيد.

سپس، دشواره خود نزد كتب مقدسه بردمدي تا خود بگويند كه چون، چگونه و در كدامين مسير و به سوي كدامين افق بايد گام نهادندي تا فلاح و صلاح اين جهان و آن جهان حاصل گرديدندي. در قرآن كريم يافتمي كه: «و لا تستوي الحسنة و لا السيئة ادفع بالتي هي أحسن فاذا الذي بينك و بينه عداوش كأنه ولي حميم»: نيك و بد يكسان نيست، با اخلاق نكوتر دفع شر كن كه آن‌گاه آنكه بين‏ تو و او دشمني است گويا دوستي خويشاوند است و در نهج‌البلاغه خواندمي كه: «و اشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة لهم، و اللطف بهم. . . فاعطهم من عفوك و صفحك مثل الذي تحب ان يعطيك‌الله من عفوه و صفحه»: احساس مهر و محبت به مردم را و ملاطفت با آنها را در دلت بيدار كن. . . از عفو و گذشت به آنان بهره‏يي بده همچنان‌كه دوست داري خداوند از عفو و گذشتش تو را بهره‏مند گرداند.

اكنون، مرا ترديدي نبودندي كه بزرگان دين و دنيا از 1/1/1 تاكنون، به حكم معرفت و تجربت ‌خواستندي كه دنياي سياست خانه مهر و محبت باشندي، سياست‌پيشگان طمع در قدرت يكديگر نكردندي، كمر بر حذف يكديگر نبستندي، مراد خويش را در نامرادي‌هاي يكديگر نجستندي، از حيثيت زدودن‌ها، فريب‌ها و دغل‌ها، پرهيز كردندي، چو كفتاران خون‌آشام كمتر چنگ و دندان تيز ‌كردندي، با مردمان در همه احوال آشتي و مهربان بودندي، يار غار آنان بودندي نه خار راه آنان، جزيي از راه‌حل مشكلات آنان بودندي، نه جزيي از مشكلات آنان، با آنان بودندي، نه بر آنان، خدمت آنان كردندي، نه سياست (تنبيه) آنان.

 

افزودن نظر


کد امنیتی
تصویر جدید

خراسان شمالی


آمار بازدیدکنندگان

89امروزmod_vvisit_counter
569دیروزmod_vvisit_counter
5801این هفتهmod_vvisit_counter
3063هفته گذشتهmod_vvisit_counter
26079این ماهmod_vvisit_counter
23469ماه گذشتهmod_vvisit_counter
19356124کل بازدیدهاmod_vvisit_counter

بازدیدکنندگان: 7 مهمان حاضر
IP شما: 52.14.224.197
 , 
امروز: 31 فروردین 1403