تعدادی از یادداشتهای تلگرامی دکتر کریم عبداللهی کاندیدای شورای شهر تهران در سال 1396. چاپ
شنبه, 02 اردیبهشت 1396 ساعت 22:33 بازدیدها:2899 مرتبه

جوامع ناگزیر از گذار به سوی دمکراسی هستند . پس ... 
...جامعه امروز ما همچون اکثر کشورهای جهان سوم در حال گذار از وضعیت موجود به سمت دمکراسی و تقویت قانون مداری و عملکرد سیستمی و حزبی است. قشر نخبگان فکری به عنوان آوانگاردهای تغییرات اجتماعی در این پروسه نقش بسزایی دارند و میتوانند این روند را تسریع و هدایت کنند یا برعکس . لذا  نباید فقط ناظر این روند و تحولات باشند بلکه بایستی فعالانه نقش مثبت خود را به عنوان یک رسالت ذاتی ایفا کنند تا اصلاحات نه فقط به معنای سیاسی آن بلکه به معنای اجتماعی و فرهنگی آن اتفاق افتاده و منجر به تقویت پایه های فکری مردم و شکل گیری اندیشه منسجم اکثریتی

که خواهان اصلاحات هستند شود و این تقاضا که در سیاست به عنوان فشار از سطوح پائین جامعه یاد میشود قدرت چانه زنی در بالا را تقویت کرده و رهبران اصلاحات را به اجتماع و یک قدرت واحد تبدیل میکند که از پشتیبانی قوی مردمی برخوردارند . این وضعیت تقریبا در جامعه ما در حال شکل گیری هست و به خاطر همین اصولگرایان و کسانی که خواهان حفظ وضع موجود هستند حتی یک گزینه قوی و قابل قبول که توان رقابت با کاندیداهای حداقلی اصلاح طلبان را داشته باشد که برای انتخابات ریاست جمهوری آتی معرفی کنند را  ندارند تازه این مرحله خود یک مرحله پوست اندازی هست یکی دو دوره بعد شاید همه گزینه ها ادعای اصلاح طلبی خواهند داشت حالا در این مرحله باید گزینه ها، کلی گوئی را کنار بگذارند و در عمل قدمهای برای اصلاح امور بردارند. به عبارتی مردم دیگر به وعده ها قانع نخواهند بود و خواهان عمل به شعار ها وعده های انتخاباتی خواهند بود و بقیه ماجرا ...
(( دکتر عبداللهی ))


((کسی را مقصر ندانیم.))
ملت کشوری که به حداقل ها قانع هست و برای گرفتن نذری و پراید و سبد کالا و غیره صف میبندد و دست و پا میشکند در آن جامعه امید زیادی برای رسیدن به مردم سالاری و شایسته سالاری نیست کسی را مقصر ندانیم. پیشرفت و توسعه قبل از رفاه نسبی اقتصادی و توسعه سیاسی یک پیش کارکرد فرهنگی میطلبد و تا زمانی که در یک کشور این مهم اتفاق نیافتاده بهترین نوع حکومت همان حکومتی است که به آن ملت حکومت میکند و بالا سر آن ملت قرار گرفته چرا که هر ملتی لیاقت همان حکومتی را دارد که بر آن حکومت میکند. لذا به جای انتقاد از افراد و مسیولین، اولین کار، ارتقاع سطح آگاهی خود مردم با آموزش صحیح و بیان درست مسائل از طرف نخبگان فکری و ابزاری و باز تلاش و کوشش خود مردم جهت بالا بردن سطح فرهنگ و آگاهی خود از محیط داخلی و پیرامونی و تعامل و تحمل بیشتر و دوری از خشونت و تندروی و دوری جستن از دروغ و تظاهر و بی تفاوتی به این همه مشکلات و مسائل که مهمترین معضل عصر ما به حساب می آیند. تحمل دگر اندیشان، احترام به عقاید مختلف، ارج نهادن به شایسته سالاری و تخصص و توجه به جزی ترین و ریزترین عملکرد خودمان که مطلقا حق نداریم تخلف کنیم و آن را توجیح کنیم و غیره. اگر به این خود آگاهی حداقلی رسیدیم آن موقع مطمئن باشید که کسی حاضر نخواهد شد مثلا پراید سوار بشود حتی پول هم نداشته باشد. چون به نظر من انسانها بیشتر بر اساس فرهنگشان خرید میکنند نه وضع مالی که دارند. به خاطر همین میبینی در جامعه ما میلیون ها انسان هستند که با اینکه از نظر مالی بسیار فقیر هستند ولی چنان شرافتمندانه و اخلاقی و انسانی زندگی میکنند که از هیچ سرمایه داری این رفتار ها را سراغ نداریم. پس هر موقع سطح آگاهی مردمان نسبتا بهتر شد و توانستند ارزش ها را از ضد ارزشها و زندگی انسانی و نزاکت اجتماعی را از خرافات و تعارفات بی مورد تمیز دهند اون موقع همه چیز مسیر صحیح خود را پیدا خواهد کرد و البته به نظر من این مهم ناگزیر است چرا که جلو فهمیدن انسان را نمیتوان گرفت باز تکرار میکنم امکان داره یک عده به خاطر منافع کوتاه مدت و بلند مدت سعی در کند کردن آن رشد ذاتی انسانها باشند ولی خوشبختانه  جامعه ایران قسمت بیشتری از مسیر را طی کرده و پیش رفته اند و این راه رفته هم دیگر قابل برگشت به عقب نیست. برای مثال فقط در نظر بگیرید که ما جامعه ای داریم که 80 درصد آن تحصیل کرده اند با اینکه شاید خیلی از تحصیل کرده های ما نظر به اینکه به روح علم پی نبرده اند به جای پیدا کردن مسیر درست تبدیل شده اند به جاعلین انسان و انسانیت. به عنوان مثال شما یک فردی که حقوق خوانده را در نظر بگیرید با اینکه لیسانس یا فوق لیسانس حقوق گرفته ولی چون به روح علم عدالت پی نبرده به جای اینکه یک وکیل خوب و عادل شود تبدیل شده به دلال یا به جای حقوقدان شده حقوق خوان و شده کاسب و میخواهد پول دربیاورد مهم نیست از یک جانی و جاعل حمایت میکند یا از روح حق و عدالت. و رشته های دیگر و شغل های دیگر نیز همچنین. به عبارتی به آن روح علم و آگاهی و عدالت و آزادی و کرامت انسان پی نبرده لذا ذهنش کاسب کارانه بار آمده و فقط میخواهد بیشتر درآمد کسب کند لذا مهم نیست در پیرامونش چه میگذرد مهم این که وی درآمدش را داشته باشد و تازه آن به هم ریختگی را یک فرصت طلایی برای کسب درآمد بیشتر و سو استفاده از فرصت ها میداند و همه چیز را برای خود میخواهد چرا که ارباب رعیتی بار آمده همیشه عادت کرده حرف زور بشنود و اطاعت کند و خودش هم دنبال همچین قدرتی است که بتواند جای در بین ارباب های خویش برای خود باز کند. کافیست این افراد بدانند که در اشتباه هستند و این یک زندگی انسانی نیست انبوهی از انرژی ها و تهدیدها به فرصت تبدیل خواهند شد و جامعه یک دفعه بدون کوچکترین خشونتی به سمت شایسته سالاری و مردم سالاری، عدالت و آزادی و کرامت انسانی تغییر مسیر خواهد داد و آن موقع مردم به آقا غوله (زشتی ها و پلیدیها و آدمهای زورگو و دیکتاتور معاب) خواهند خندید و خواهند گفت با اینکه ما زورمان به تو نرسید ولی میتوانیم وجود تو را نادیده بگیریم و وقتی آقا غوله ( آن حرص و طمع) ببیند کسی دیگر به قدرت آن توجهی ندارد در مقابل اراده آگاهانه تک تک ملت سر تعظیم فرود خواهد آورد و تسلیم خواهد شد تازه آن موقع است که همه چیز و همه کس در جای خود قرار خواهد گرفت و مسئیولیت ها هم بر اساس شایستگی افراد تقسیم خواهد شد و این آغاز پیشرفت و سعادت انسان و در مجموع  پیشرفت یک کشور– ملت است.
(( دکتر کریم عبداللهی ))



حال دنیا همیشه آشفته بوده و هست سعی کن حال خودت را بهبود ببخشی شاید با کمک به خودت در جامعه هم مفید و موثر  واقع شوی .
موضوع را با چند تا مثال ساده بیان میکنم . مثلا اگر تو مطالعه کنی یک نفر به آدمهای اهل مطالعه اضافه میشود پس یک نفر از بیسوادهای دارای مدرک کم میشود یا تو اگر دروغ نگوئی یک نفر از دروغگو های جامعه ( دشمنان خدا ) کم میشود و یک نفر به انسانهای صادق و درستکار و لایق اضافه میشود و یا مثلا اگر تو ریا کاری و تظاهر را کنار بگذاری همان اندازه از نوچه پروری و آدمهای پست و کوچک کم خواهد شد و شایسته سالاری جایگزین نوچه پروری خواهد شد و کسانی که لیاقت دارند و واقعا آدمهای مومن و متخصص هستند در پست های کلیدی استخدام خواهند شد و یا تو اگر دست به خشونت نزنی یک دعوا کمتر اتفاق خواهد افتاد و  یک پرونده از دادگستری و کلانتری و زندان کم خواهد شد تا جای که دیگر نیاز چندانی به زندان و اعدام نخواهد بود و مثلا وضعیت حقوق بشر هم در سطح گسترده بهتر خواهد شد ... یا تو اگر 30 هزار میلیارد تومان اختلاص (س) و دزدی نکنی ببین مشکل اقتصادی چه تعداد آدم فقیر و تهیدست که زندگی شرافتمندانه دارند برطرف خواهد شد ... و هزاران مورد ریز و درشت که خیلی راحت میتوان کنار گذاشت که نه تنها خودت را از تاوان و مکافات قانون الهی و قانون طبیعت و قانون بشری نجات خواهی داد بلکه آگاهانه یا ناخواسته بزرگترین کمک را در رسیدن به یک جامعه مدنی و انسانی و دور از هر گونه زشتی و ارباب رعیتی خواهی کرد...
پس انسان بودن و انسان ماندن خیلی راحت هست لازم نیست دنیا را عوض کنی یا برای اصلاح دنیا دیگران را حذف و نابود کنی، کافیست به خودت کمک کنی تا دنیا جای امنی برای زندگی باشد... با تو هستم فرق نمیکند کی هستی و یا چکاره  هستی. رئیس یا مرئوس.  کارگر یا کارفرما.  دارا یا ندار. زن یا مرد ...
(( دکتر عبداللهی ))

(( درد نوشتن ))
... قلم با دیدن جدال حقیقت گفتن با مصلحت نگفتن چنان روی کاغذ ناله سر میکشد و گریه میکند که میتوانی صدای خرد شدن آن را ببینی...
... نویسنده از این همه درد و پریشانی و جنون مست میگردد و گوشه عزلت پیش گرفته و در درون خود سکنی میگزیند و قلم نیز از این همه درد بی کسی و عاشقی و هوس زنده ماندن، مستی خود را از نویسنده متاثر میشود و با دیدن این همه تظاهر و تقدس و دروغ سرگردان شده و بارها این جدال تکرار میشود باز دوباره نویسند با خودش همدست میشود تا بیشتر از همیشه مست و سرکش گردد تا جای که بتواند در یک جام با قلم باده خوری کند ولی هنوز آن من واقعی نویسنده زبان بسته است و یک موجود زبان بسته هم که نمیتواند دم بزند ولی آنقدر آهسته قدم برمیدارد که قلم بداند که آن منم که جرات گفتن ندارم. با این حال هنوز قلم قانع نشده و سعی میکند خودش را به من برساند چون آن من واقعی مرا میشناسد و همچو نسیم بوی مرا از گل و آب و روشنی گرفته است ولی چاره ای نیست قلم مجبور است آنچنان خود را آلود کند که تا با من یکی شود در واقع آن تن آلوده را تا جایگاهی پائین میکشاند که من قرار گرفته ام. اینجا قلم دیگر آن پاکی مطلق نیست چون به خواسته من تن داده و با من یکی شده. میداند که با من یکی نمیشد نمیتوانستیم این همه لجن سرای کنیم در این مرحله آن پیوند نامیمون اتفاق میفتد سپس ما دو باهم همدست میشویم و وقتی قلم را با خود همراه کردیم میداینم چگونه جهان و کل بشریت را به دریوزگی و مسخ بکشانیم...
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

(( عبور از مرز تفکر ))
انسان وقتی این مطالب را به رشته تحریر در می آورد و یا آنها را مطالعه میکند کاملا متوجه این حقیقت میشود که افکار و عقاید مطرح شده در این یادداشت ها مرز افکار روزمررگی را شکسته و از افکار دیروز و امروز عبور کرده است و قطع به یقین میتوان گفت که این افکار متعلق به آینده دور است و مردم به این زودی این حرف ها را نخواهند پذیرفت چون نا آگاهی و خرافات در جان و روح اکثریت مطلق جامعه چنان رخنه کرده که حتی به خودشان اجازه هم نمیدهند در مورد عقایدشان یک لحظه شک کنند و در آنها تعمق کنند که نکند در جهل و خرافات و کهنه پرستی گرفتار شده ایم و از عقب ماندگی فکری و فرهنگی رنج میبریم چه برسد که آن را به چالش بکشند و سعی در اصلاح آن دربیان. و چون مطلقا نمیدانیم در اشتباه هستیم به این زندگی کاملا بسته و حداقلی قانع و راضی هستیم. پس با فرض اینکه کارها و اعتقادات مان درست هست و زندگی خوبی هم داریم روز به روز به گسترش آن تلاش میکنیم و هرگز سعی نمیکنیم این مسیر را عوض کنیم و مسیر درست زندگی را پیدا کنیم. لذا رفته رفته وضع بدتر و انسان برای آینده ناامیدتر میشود چرا که فکر میکند تنها هست و به تنهای حرکتی هم شروع کنی کسی کمکت نخواهد کرد یک فرد هم که به تنهای نمیتواند کاری از پیش ببرد. پس بهتر است تو هم مثل بقیه بی خیال و بی تفاوت از کنار همه مشکلات و معضلات به آرامی عبور کنی و منتظر مرگ تدریجی بمانی. نمیدانم شاید کسانی پیدا بشوند که هم درد تو باشند و بخواهند کمکت کنند.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

روزی روزگاری
تمام موجودات جنگل در یک شب تابستانی زیر نور مهتاب در جنگل دور هم جمع شدند و آتشی روشن کردند و بعد از جشن و پایکوبی شروع به طرح مسائل و مشکلات خود و اینکه چگونه از دست انسان خود را نجات دهند به فکر چاره افتادند هر کدام از حیوانات جنگل پیشنهادی مطرح کرد مثلا یکی گفت بیاید لوئی جرگه تشکیل بدهیم انتخابات برگزار کنیم یکی گفت انسان را سلطان جنگل قرار دهیم بلاخره کلی پیشنهاد مطرح شد ولی به نتیجه نرسیدند چرا که تعدادی از این موجودات  که منابع و منافع جنگل در انحصار قدرت آنها بود از به خطر افتادن قدرتشان واهمه داشتند در این میان خر که بیشتر از همه از انسان ضربه خورده بود و بیشتر از همه میترسید پیشنهاد جالبی داد گفت ما که نمیتوانیم در مقابل این موجود دوپا کاری از پیش ببریم پس بهتره هر کسی هر قدرتی دارد به انسان ببخشد بلکه انسان کاملا از همه چیز سیر و اشباع شود و وقتی دید همه چیز دارد و کاملا اشباع شد شاید آن موقع دیگر با ما حیوانات جنگل کاری نخواهد داشت و ما را به حال خود رها خواهد کرد. همه با این پیشنهاد خر موافقت کردند و هر کسی هر قدرتی داشت به انسان بخشید شیر گفت قدرت من مال انسان عقاب گفت تیزبینی چشمهای من هم مال انسان مار گفت فرصت طلبی و ماجرا جوئی من هم مال انسان همه موجودات قدرت خود را دادند به انسان، انسان شد قویترین موجود روی زمین همه و همه موجودات شروع کردند به خوشحالی که همه چیز خود را دادیم به این موجود دو پا دیگر از امروز با ما کاری نخواهد داشت و از شر این موجود رهائی یافتیم، دیدند از بالای درخت جغد که ناظر این جلسه بود هی خی خی و جیغ جیغ میکند گفتند جغد دانا چیه انگار زیاد راضی نیستی.
جغد گفت : در دادن همه قدرت و آزادیهای خود به انسان اشتباه بزرگی مرتکب شدید چشم که راهیست به درون  روح انسان من در درون چشم انسان حفره های دیدم که پر از حرص و طمع بود لذا این حفره ها با هیچ چیزی پر نمیشود و این موجود شرور سیری ناپذیر است مگر اینکه آن حفره ها را خاک گور پر کند... پس فکر دگر باید کرد.
از آن موقع همه حیوانات به فکر فرو رفته اند و عمیقا به حرفهای جغد فکر میکنند که با این وضع واقعا چکار باید کرد ؟ حتی شنیده شده تعدادی از این حیوانات بی چاره که کلا از این حرفها سردرگم شده بودند سر به بیابان گذاشته و به فکر غار نشینی افتاده اند.
(( دکتر عبداللهی ))
https://t.me/joinchat/AAAAADw3Snz9gw53tNIP9w

((نقش انتخابات در جوامع جهان سوم))
در جامعه ای که حقوق اولیه و آزادیهای اجتماعی و سیاسی نادیده گرفته میشود و اکثریت مردم با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند و یا مثلا احزاب شکل نگرفته و یا یک سیستم قانونمند در آن حاکم نیست دروغ و توجیه و ریاکاری و عوام فریبی و سرکوب و خشونت و حذف رقیب نقش اصلی را بازی خواهد کرد انتخابات نقش چندانی در آن ندارد چنانچه میبینم در اکثر جوامع تک صدای و بسته حتی با رد صلاحیت گسترده کاندیداهای رقیب سعی در موفقیت نیروهای خودی میکنند.  در این جوامع انتخابات و رای گیری زیاد معنا و مفهوم واقعی پیدا نمیکند و در واقع مردم فقط در یک روز به عمله رای تبدیل میشوند و دیگر هیچ نقشی در روند سیاسی جامعه خود ندارند. لذا در این جوامع آراء مردم هیچ تاثیری در سرنوست و آینده مردم ندارد. مطمئن باشید اگر رای گیری و انتخابات چیزی را تغییر میداد جلو رای گیری و انتخابات هم میگرفتند. من معتقد هستم جامعه ما در حال گذار از این مرحله هست و رای مردم قدرت خودش را در چندین دوره اخیر نشان داده است. نه اینکه با رای خود بهترین ها را انتخاب کرده ایم و توانسته ایم مردم سالاری و شایسته سالاری را حاکم کنیم نه بلکه بدترین ها را شدیدا به چالش کشیدیم و حداقل صدای مردم کاملا شنیده شده چنانچه امروزه میبینیم لشکری از اصولگرایان با روحانی معتدل و میانه رو قدرت رقابت ندارند. چه برسد به اینکه یک اصلاح طلب واقعی امکان کاندیداتوری در ریاست جمهوری داشته باشد.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

(( مرگ راهنما ))
سعی کنید در زندگی، قهرمان داستان خود باشید. آدمها زیاد تغییر نمیکنند بلکه شرایط تغییر میکند. تا کی منتظر هستید یکی دست شما را بگیرد و برای شما ثروت و قدرت و آزادی و عدالت و آسایش فراهم کند. اگر خودتان راهنما باشید دیگر هیچ وقت با مرگ راهنما مواجه نخواهید شد بلکه همیشه در درون شما یک راهبر وجود خواهد داشت و شما را پیش خواهد برد پس هرگز هم متوقف نخواهید شد. راهبر باشید راهنما باشید دنبال نور چراغ دیگران نروید. چراغ به دست باشید. نور باشید تاریکی همه جا هست. یادمان باشد که کل کهکشانها و فضای بین کهکشانی از ماده تاریک تشکیل شده است. پس به نور خیلی خیلی زیادی نیاز داریم تا راه را برای رسیدن به مقصد در طی مسیر روشن نگه داریم؟ نگذارید با مرگ راهنما به خط پایان برسیم. تا آگاهی نباشد حرکتی اتفاق نخواهد افتاد و تا حرکتی نباشد  اصلاحاتی به دست نخواهد آمد و تا اصلاحاتی صورت نگیرد فرصت طلبان بر بشریت حکومت خواهند کرد و چیزی تغییر نخواهد کرد.
(( دکتر عبداللهی ))
https://t.me/joinchat/AAAAADw3Snz9gw53tNIP9w

(( مبارزه بین جهل و آگاهی ))
بعضی وقت ها آگاهی داشتن، یک جرم است یک نفرین است. زمانه ما تحمل دانستن را ندارد. شاید هم همیشه همین بوده است. زمان با دروغ و کینه و نفرت و خشونت پیش میرود و با ناآگاهی و جهل تقدیس و توجیه میگردد. در واقع کل تاریخ بشریت همین بوده و این مبارزه تاریخی بین جهل و آگاهی همیشه بوده و هست و چون پرچمی برای آن ( مبارزه ) برافراشته نشده لذا حساسیتی هم برنیانگیخته است. بنابراین با اینکه در طول تاریخ مبارزه بین جهل و آگاهی جریان داشته ولی انقلابی برای تغییر آن اتفاق نیفتاده است. انقلاب در مفاهیم و ارزشها...
پس همیشه تاریخ مبارزه بین جهل و آگاهی بوده و هست نه مبارزه بین طبقه کارگر و کارفرما (مبارزه طبقاتی ) و نه تولید بیشتر و انباشت ثروت و نه تز و آنتی تز و حتی نه قانون طبیعت... لذا با این همه مجازات حتی قوانین طبیعت هم نتوانسته اند در مقابل قدرت جهل و سوءاستفاده از جهل کاری را از پیش ببرند و زندگی با تمامی تناقضاتی که در درون خود داشته با جنگ و خونریزی ادامه پیدا کرده است. یک عده حاکم بوده اند و یک عده محکوم یک عده ارباب بوده اند و یک عده برده و جالب اینکه هر دو گرو یک اندازه مقصر هستند چرا که نه بردگی یک سرنوشت است و نه اربابی یک سرشت بلکه هر دو یک انتخاب هستند و این خود فرد هست که انتخاب میکند برده بماند و یا با آن مبارزه کند... سوال این است که این پارادکس تا کی ادامه پیدا خواهد داشت؟ آیا ما یعنی کل بشریت نیاز به انقلابی عظیم و بنبادین در دانسته ها و تعریف ها و مفاهیم کلیشه ای و بخصوص در ارزشهای خود نداریم؟ بشریت تا کی میخواهد این دور تسلسل باطل و بیهوده را تکرار کند... درسته ما همه به یک انقلاب درونی نیاز داریم.
(( دکتر عبداللهی ))
https://t.me/joinchat/AAAAADw3Snz9gw53tNIP9w


چرا دهکده جهانی در حال فرو پاشیدن از هم هست؟ چرا مجددا ناسیونالیست افراطی جایگزین جهانی سازی و جهانی شدن میشود؟ چرا برگزید ( جدای بریتانیا از اتحادیه اروپا) اتفاق افتاد؟ چرا دونالد ترامپ و یا امثال ترامپ ها به قدرت میرسند؟ نقش و تاثیر افراط گری و امثال داعش در این میان چیست ؟ آیا سطح آگاهی جهانی تضعیف شده که منافع ملی را به منافع همگانی ترجیح میدهند؟ آیا کسانی که دنبال سیاستهای ناسیونالیستی هستند به عواقب خشونت بار و نفرت پراکنی این سیاست ها فکر کرده اند؟
به عبارتی چرا جوامع دارند از دموکراسی و احترام به خرده فرهنگ ها و تقویت ارزشهای جهانی فاصله میگیرند؟ این سوالات باید بررسی و جواب داده شوند تا جهان بیشتر از این دچار خطرات احتمالی نشود و بین مردم دنیا بیشتر از این نفرت و فاصله ایجاد نکنند.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

(( دموکراسی و مورد ترکیه ))
چنانچه به اکثر تعریف های که قبلا از دموکراسی و یا اصلاح طلبی داشتم توجه کنید رسیدن به یک جامعه دموکراتیک و مردم سالارانه را با موضوعات اجتماعی و اخلاق اجتماعی و بخصوص با تربیت صحیح افراد یک جامعه و قانون مداری پیوند داده ام و تاکید داشتم تا زمانی که افراد جامعه به یک تربیت صحیح اجتماعی نرسیده باشند آن جامعه نمیتواند به یک حکومت دموکراتیک برسد در این تعاریف در مجموع به این نتیجه رسیده ام که تا زمانی که افراد یک جامعه درست تربیت نشوند و اخلاق را رعایت نکنند و به سطحی از آگاهی و فرهنگ و نزاکت اجتماعی دست پیدا نکنند این جوامع نمیتوانند حکومت دمکراتیک واقعی داشته باشند هر چند مدتی هم یک دموکراسی وارداتی هم در آن حکفرما باشد. چرا که بلاخره آن حس قدرت طلبی و افکار ارباب رعیتی افراد و رهبران یکجا خود را به مردم تحمیل خواهد کرد به این دلیل که همان رهبری که قدرت را در دست گرفته خودش هم در جامعی رشد کرده و تربیت شده که به اصول بنیادین اخلاقی و اجتماعی و قانون پایبند نبوده اند و تعریف درستی از حکومت مردم بر مردم ندارند و هنوز ریشه های خشونت و انحصار طلبی و بی قانونی و دروغ و تقدس در آن جامعه باقیمانده است با اینکه شاید هم یک حکومت ظاهرا مردمی در آن حکومت داشته است. لذا نظر به اینکه افراد آن جامعه درست تربیت نشده اند و ارزشهای اخلاقی و انسانی برای افراد درست آموزش داده نشده این افراد هم نمیتوانند مطلقا به اصول انسانی و اخلاقی و دموکراتیک پایبند باشند بنابراین وقتی احدی از افراد در این جوامع به قدرت میرسد دنبال کسب قدرت بیشتر هست و تا ابد میخواهد در قدرت و حاکمیت بماند...
به عبارتی در جامعه ای که مردم به سطحی از دانش و آگاهی و سطحی از شعور اجتماعی و فرهنگی و تحمل صداهای متفاوت و عملکرد سیستماتیک دست پیدا نکرده باشند دموکراسی در آن جامعه حالت واقعی و عمیق نخواهد داشت لذا در هر زمان احتمال دارد افرادی همچون اردغان به فکر امپراطوری بیفتند و بخواهند همیشه در راس قدرت بمانند. در این چندین دهه با زور ارتش و نهاد های نیم بند دمکراتیک جامعه ترکیه بلاخره به یک حکومت نسبتا مردمی و حزبی رسیده بود ولی چون هنوز جامعه ترکیه هم کاملا از سنت ها و خرافات جدا نشده بود خیلی راحت با شعار های عوام فریبانه و مذهبی اردغان جامعه ترکیه در آستانه کامل تبدیل شدن به یک جامعه بسته تک صدای هست و اگر در این انتخابات مردم ترکیه به سیستم ریاستی رای بدهند دیگر حالا حالا ها ترکیه روی دموکراسی را نخواهد دید و تمام زحمت های که از زمان آتا ترک برای مدرن شدن ترکیه کشیده شده از بین خواهد رفت. و این موضوع مسلما روی کشورهای همسایه تاثیر بسیار منفی خواهد گذاشت. امیدواریم مردم ترکیه با یک نه (هایر) قاطع از دموکراسی ترکیه دفاع کنند و تلاش جدی داشته باشند تا هرچه بیشتر سیستمها و نهادهای دموکراتیک و قانونمند را در این کشور تقویت کنند.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

کاندیداتوری آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری فقط آراء دکتر روحانی را بالا خواهد برد و این موضوع باعث خواهد شد مردم به پای صندوق های رای هجوم خواهند آورد که مبادا رئیسی رای بیارود . خود نظام و مسئولین هم بهتر از همه این قضیه را میداند و خوب میدانند که مطمئنا مردم دکتر روحانی را انتخاب خواهند کرد فقط میخواهند با معرفی رئیسی بعنوان رقیب آقای روحانی تعداد بیشتری از مردم در انتخابات شرکت کنند.
خیلی از دوستان که میپرسند نظرت در مورد کاندیداتوری آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
پس بنده نه تنها نگران حضور امثال رئیسی ها در انتخابات نیستم بلکه قطع به یقین حضور این افراد مردم را مصمم تر خواهد کرد و دکتر روحانی با بیشتر از  ۲۲ میلیون رای انتخاب خواهند شد. یعنی به غیر از تعداد چهار و پنج میلیون نفر که مردم هم خوب میشناسند کسی به رئیسی و هم قطارانش رای نخوهند داد. در واقع آقای رئیسی حتی خودشان هم میدانند که برای گرم کردن تنور انتخابات معرفی شده اند نه برای رئیس جمهور شدن.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

((نقش انتخابات در جوامع جهان سوم))
در جامعه ای که حقوق اولیه و آزادیهای اجتماعی و سیاسی نادیده گرفته میشود و اکثریت مردم با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند و یا مثلا احزاب شکل نگرفته و یا یک سیستم قانونمند در آن حاکم نیست دروغ و توجیه و ریاکاری و عوام فریبی و سرکوب و خشونت و حذف رقیب نقش اصلی را بازی خواهد کرد انتخابات نقش چندانی در آن ندارد چنانچه میبینم در اکثر جوامع تک صدای و بسته حتی با رد صلاحیت گسترده کاندیداهای رقیب سعی در موفقیت نیروهای خودی میکنند.  در این جوامع انتخابات و رای گیری زیاد معنا و مفهوم واقعی پیدا نمیکند و در واقع مردم فقط در یک روز به عمله رای تبدیل میشوند و دیگر هیچ نقشی در روند سیاسی جامعه خود ندارند. لذا در این جوامع آراء مردم هیچ تاثیری در سرنوست و آینده مردم ندارد. مطمئن باشید اگر رای گیری و انتخابات چیزی را تغییر میداد جلو رای گیری و انتخابات هم میگرفتند. من معتقد هستم جامعه ما در حال گذار از این مرحله هست و رای مردم قدرت خودش را در چندین دوره اخیر نشان داده است. نه اینکه با رای خود بهترین ها را انتخاب کرده ایم و توانسته ایم مردم سالاری و شایسته سالاری را حاکم کنیم نه بلکه بدترین ها را شدیدا به چالش کشیدیم و حداقل صدای مردم کاملا شنیده شده چنانچه امروزه میبینیم لشکری از اصولگرایان با روحانی معتدل و میانه رو قدرت رقابت ندارند. چه برسد به اینکه یک اصلاح طلب واقعی امکان کاندیداتوری در ریاست جمهوری داشته باشد.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

جنگ حمالان برای هیچ
از نظر من انتخابات  در ایران بخصوص انتخابات ریاست جمهوری به قول مولانا ((جنگ حمالان برای بار است)) و یا به عبارتی ((جنگ سایه ها با شبح هاست)). در صورتی که حقیقت چیز دیگریست و جای دیگری است و اصولا داستان چیز دیگریست و مشکل چیز دیگریست مجاز جایگزین اصل شده است و همه هم به این بازی ساختگی تن داده اند...
وقتی در میدان جنگ، سربازان و پیاده نظام کاملا از بین میروند پادشاهان دوباره باهم دست خواهند داد و بازی دیگری را شروع خواهند کرد چرا که در جنگ سایه ها و شبح ها فرق نمیکند کدام پیروز شود یا ببازد تا حقیقت هست سایه هم هست و تا روشنائی هست تاریکی هم هست. باید توجه داشت سایه را نمیتوان کشت ولی کافیست برای از بین بردن آن نوری روی آن انداخت. پس در روشنائی هست که شبح ها و سایه ها محو خواهند شد و حقیقت عیان خواهد شد.
واقعا این همه هیاهو برای چیست؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه چیزی تغییر خواهد کرد؟
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi

مردم سالاری و داروهای گیاهی
قدر این روزها را بدانید به زودی حتی حسرت همین روزها را هم خواهیم خورد که چه دوران خوبی داشتیم.
ملتی که نود و پنج درصد تبلیغات و جلب مشتری اش در شبکه های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی که ادعای متمدن بودن و اونور آبی هم دارند تبلیغ داروهای تقویتی و سکس باشد به چیز دیگری غیر از خور و خواب و خشم و شهوت فکر نمیکند. همچین مردمانی نمیتواند به پیشرفت و شایسته سالاری برسند.
اصلاحات و رسیدن به جامعه مدنی و توسعه یافتگی به این راحتی نیست هم زحمت فراوانی دارد و هم هزینه زیادی میطلبد. به حداقل های امثال دکتر روحانی باید دو دستی چسبید اگر اعتدال هم به سرنوشت اصلاحات دچار شود دیگر باید فاتحه همه چیز را خواند.
البته باز شاید من در اشتباه هستم. انشالله که به قول شماها خیره.
((دکتر عبداللهی))
@drkarimabdollahi

سوال؟!؟
چرا در اکثر موارد مردم ما بعد از انقلاب در انتخاب رئیس جمهور مرتکب اشتباه شده اند؟
۱_بنی صدر که ضد انقلاب و خائن از آب درآمد.
۲_آیت الله هاشمی رفسنجانی که از ساکتین فتنه و در واقع بعنوان پدر معنوی فتنه گران ازش نام میبردند.
۳_سید محمد خاتمی که خود فتنه و از سران ارشد فتنه شد مثل موسوی و کروبی و غیره.
۴_احمدی نژاد که منحرف بود و گروه انحرافی را رهبری میکرد.
۵_دکتر روحانی که با آن کلیدش حقه باز و ... از آب درآمد که لیاقت بیشتر از یک دوره ریاست جمهوری را ندارد.
مگر غیر از این است که اکثریت اشتباه نمیکنند و حق با رای اکثریت هست پس چرا ملت ما تقریبا در اکثر انتخاب های خود دچار اشتباههای وحشتناکی شده اند؟ این انتخاب ها آدم را یاد حرف های آیت الله مصباح یزدی انداخته و به فکر وامیدارد. ((... مردم که عقل ...))
((دکتر عبداللهی))
@drkarimabdollahi
توضیحا همه این افراد برای این حقیر محترم بوده و مطلقا قصد توهین ندارم فقط جدا خواستم بنده را راهنمائی فرمایید. چرا این همه اشتباه؟

دکتر کریم عبداللهی
مدرس دانشگاه
با 25 سال سابقه کار اجرائی و مدیریتی
پژوهشگر و محقق و از نظریه پردازان ارشد اصلاحات و حوزه عمومی...
@drkarimabdollahi
یادداشت های دکتر را در این آدرس  مطالعه کنید.

(( دموکراسی و مورد ترکیه ))
چنانچه به اکثر تعریف های که قبلا از دموکراسی و یا اصلاح طلبی داشتم توجه کنید رسیدن به یک جامعه دموکراتیک و مردم سالارانه را با موضوعات اجتماعی و اخلاق اجتماعی و بخصوص با تربیت صحیح افراد یک جامعه و قانون مداری پیوند داده ام و تاکید داشتم تا زمانی که افراد جامعه به یک تربیت صحیح اجتماعی نرسیده باشند آن جامعه نمیتواند به یک حکومت دموکراتیک برسد در این تعاریف در مجموع به این نتیجه رسیده ام که تا زمانی که افراد یک جامعه درست تربیت نشوند و اخلاق را رعایت نکنند و به سطحی از آگاهی و فرهنگ و نزاکت اجتماعی دست پیدا نکنند این جوامع نمیتوانند حکومت دمکراتیک واقعی داشته باشند هر چند مدتی هم یک دموکراسی وارداتی هم در آن حکفرما باشد. چرا که بلاخره آن حس قدرت طلبی و افکار ارباب رعیتی افراد و رهبران یکجا خود را به مردم تحمیل خواهد کرد به این دلیل که همان رهبری که قدرت را در دست گرفته خودش هم در جامعی رشد کرده و تربیت شده که به اصول بنیادین اخلاقی و اجتماعی و قانون پایبند نبوده اند و تعریف درستی از حکومت مردم بر مردم ندارند و هنوز ریشه های خشونت و انحصار طلبی و بی قانونی و دروغ و تقدس در آن جامعه باقیمانده است با اینکه شاید هم یک حکومت ظاهرا مردمی در آن حکومت داشته است. لذا نظر به اینکه افراد آن جامعه درست تربیت نشده اند و ارزشهای اخلاقی و انسانی برای افراد درست آموزش داده نشده این افراد هم نمیتوانند مطلقا به اصول انسانی و اخلاقی و دموکراتیک پایبند باشند بنابراین وقتی احدی از افراد در این جوامع به قدرت میرسد دنبال کسب قدرت بیشتر هست و تا ابد میخواهد در قدرت و حاکمیت بماند...
به عبارتی در جامعه ای که مردم به سطحی از دانش و آگاهی و سطحی از شعور اجتماعی و فرهنگی و تحمل صداهای متفاوت و عملکرد سیستماتیک دست پیدا نکرده باشند دموکراسی در آن جامعه حالت واقعی و عمیق نخواهد داشت لذا در هر زمان احتمال دارد افرادی همچون اردغان به فکر امپراطوری بیفتند و بخواهند همیشه در راس قدرت بمانند. در این چندین دهه با زور ارتش و نهاد های نیم بند دمکراتیک جامعه ترکیه بلاخره به یک حکومت نسبتا مردمی و حزبی رسیده بود ولی چون هنوز جامعه ترکیه هم کاملا از سنت ها و خرافات جدا نشده بود خیلی راحت با شعار های عوام فریبانه و مذهبی اردغان جامعه ترکیه در آستانه کامل تبدیل شدن به یک جامعه بسته تک صدای هست و اگر در این انتخابات مردم ترکیه به سیستم ریاستی رای بدهند دیگر حالا حالا ها ترکیه روی دموکراسی را نخواهد دید و تمام زحمت های که از زمان آتا ترک برای مدرن شدن ترکیه کشیده شده از بین خواهد رفت. و این موضوع مسلما روی کشورهای همسایه تاثیر بسیار منفی خواهد گذاشت. امیدواریم مردم ترکیه با یک نه (هایر) قاطع از دموکراسی ترکیه دفاع کنند و تلاش جدی داشته باشند تا هرچه بیشتر سیستمها و نهادهای دموکراتیک و قانونمند را در این کشور تقویت کنند.
(( دکتر عبداللهی ))
@drkarimabdollahi
کریم عبداللهی ( دکتر عبداللهی ) کاندیدای اصلاح طلب شورای شهر تهران.

اخبار انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا . داوطلبان اصلاح طلب شورای شهر تهران . کاندیدای لیست امید و اصلاح طلبان . از میان چهره های شاخص اصلاح طلب تایید صلاحیت شده می توان به محسن هاشمی، مرتضی الویری، احمد مسجدجامعی، ، کریم عبداللهی ، احمد حکیمی پور، علی صوفی، شهربانو امانی، مجید فراهانی، زهرا صدراعظم نوری، محمد حقانی و فاطمه راکعی اشاره کرد.